جهاد دفاعی
جهاد دفاعی نوع دیگر جهاد است که طی آن مسلمانان باید با دشمن مهاجمی که اساس و کیان اسلام را تهدید میکند و منافع مسلمین را به مخاطره انداخته است پیکار کرده و از اسلام و سرزمینهای اسلامی در برابر تهاجم دشمن که با هدف استیلا بر سرزمینهای اسلامی و ناموس و اموال مسلمانان و یا کشتن گروهی از مسلمانان طراحی شده است دفاع کنند.
در این نوع جهاد حتّی بچّههایی که به سنّ تکلیف نرسیدهاند امّا توانایی دفاع دارند و نیز زنانی که در شرایط عادّی جهاد از ایشان برداشته شده است، باید در حدّ توان خود در دفاع شرکت کنند. در جهاد دفاعی اذن و اجازهی حاکم شرع لازم نیست و مسلمانان نباید در در شرایط حسّاس هجوم دشمن منتظر اجازهی ولی فقیه باشند.
به بیان دیگر در جهاد دفاعی بسیاری از شرایطی که در جهاد ابتدائی وجود دارد، شرط نیست؛ زیرا هدف از این جهاد دفاع هر چه سریعتر و بیشتر از مبانی اسلام و آبرو و شرف جامعهی اسلامی و مسلمانان است. بنابراین در جهاد دفاعی شرایط آسانتر شده است تا عدّهی بیشتری از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امکانات و نیروی خود از دین، جان، و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع کنند و با آنان به مبارزه برخیزند.
در نتیجه چنان چه کسی به سرزمین اسلام حمله کند و مال، ثروت، استقلال و آزادی آنان را مورد تعرّض قرار دهد به منظور آن که مسلمانان را تحت سیطرهی خود درآورد، در این شرایط دین تکلیف میکند که مسلمانان به دفاع برخیزند و از سرزمین اسلام و عزّت و سربلندی خود دفاع کنند و هرگز تسلیم دشمن نشوند.
امیرالمؤمنین علی «7» نیز در همین باره در خطبهی ۲۷ نهجالبلاغه میفرمایند:
«أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنید. به خدا قسم هیچ ملّتى در خانهاش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد.»
معذلک بر اساس فرمایش حضرت علی «7» شروع به جنگ با دشمنانی که جنگیدن آنان با مسلمانان نزدیک است و حملهی قریب الوقوع آنان به مسلمین قطعیّت یافته واجب مینمایاند.
از عبارت «وَ قاتِلوا … و لاتَعتَدوا» در آیهی 190 سورهی توبه نیز چنین در مییابیم که جنگ در اسلام جنبهی دفاع دارد و دفاع محدود به زمانی است که حوزهی اسلام مورد هجوم قرار گیرد و تعدّی و تجاوز، خروج از حد است. پس اسلام به وسیلهی جنگ و جهاد از حقّ مشروع آدمی دفاع میکند؛ حقّی که فطرت سلیم هر انسانی آن را برای انسانیّت قائل است.
از آنجا که در جنگ بدر مشرکان به جنگ مسلمانان آمده بودند و جهاد مسلمانان با آنان، دفاعی بود میتوان بیان داشت که خداوند متعال، نابودی، شکست و عقبنشینی ذلّت بار مشرکان در جنگ بدر را از اهداف نصرت خود به جهادگران مسلمان بر میشمارد؛ در نتیجه موارد مذکور از اهداف جنگ دفاعی محسوب میشود.
«لِیقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِینَ کفَرُواْ أَوْ یکبِتَهُمْ فَینقَلِبُواْ خَآئِبِینَ؛[1] (این وعده را که خدا به شما داده،) براى این است که قسمتى از پیکر لشکر کافران را قطع کند؛ یا آنها را با ذلّت برگرداند؛ تا مأیوس و ناامید، (به وطن خود) بازگردند.»
2-3- جهاد تبلیغی
جهاد با زبان، مبارزهی فرهنگی و به نوعی جنگ روانی، یکی دیگر از اقسام جهاد است که در جامعهی امروزی مشهود است و بیشتر هجمههای دشمنان اسلام از این طرق انجام میگیرد.
انسان بر مدار عقل و قلب میتواند حقایق هستی را بشناسد و ذهن و جانش را با هستی هماهنگ و همراه سازد. دشمن با تلاشهای فکری و فرهنگی و با به کارگیری تبلیغات و سایر اقدامات برنامهریزی شده با نفوذ در عقاید، احساسات، حالات و رفتار ضربهی خود را وارد میکند و بر فکر و قلب مردم تسلّط مییابد. در این نوع جهاد انسان میکوشد خود و دیگران را از تسلّط فکری و فرهنگی نجات بخشد و اجازه نمیدهد گفتمان باطل، بینش و نگرش او را سامان دهد و رفتارش را تحت کنترل درآورد و او را بندهی فکری و فرهنگی خود سازد.
از این رو در قرآن با واژهی جهاد از این امر نام برده شده است.
«وَإِن جَاهَدَاک عَلى أَن تُشْرِک بِی مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَی ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُکمْ فَأُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ؛[2] و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن؛ و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند؛ سپس بازگشت همهی شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم.»
و در آیهی 52 سورهی فرقان خداوند از آن به عنوان جهاد کبیر سخن به میان میآورد:
«فَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کبِیرًا؛[3] پس تو هرگز از کافران اطاعت مکن و به وسیلهی این کتاب (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ بپرداز.»
علامه طبرسی در مجمع البیان ذیل این آیه مینویسد:
«از آیهی شریفه، این درس بزرگ دریافت میشود که برترین و پرشکوهترین جهادها و تلاشها در پیشگاه خدا، جهاد علمی، فکری و فرهنگی است؛ جهاد کسانی است که با روشنگری خویش بافتهها، ساختهها و شبهات بداندیشان و گمراهگران را از اذهان و افکار میزدایند و مردم را با روح و جان دین خدا و هدفهای بلند آن آشنا میسازند.»[4]
علامه طباطبایی نیز در ذیل همین آیه میافزاید:
«این جمله متفرّع است بر معنای آیهی قبلی و ضمیر «به» به شهادت سیاق آیات، به قرآن برمیگردد و کلمهی «مجاهده» و نیز «جهاد» به معنای جدّ و جهد و به کار بردن نهایت نیرو در دفع دشمن است؛ و چون گفتیم ضمیر به قرآن بر میگردد معنا این میشود که: با قرآن با دشمنان جهاد کن، یعنی قرآن را بر آنان بخوان و معارف و حقایق آن را بر ایشان بیان کن و حجّت را بر ایشان تمام نما.»[5]
در سورهی دیگری از قرآن خداوند این نوع جنگ را چنین گوشزد میفرماید:
«قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَینّا لَکمُ الْآیاتِ إِنْ کنْتُمْ تَعْقِلُونَ؛[6] دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راههای پیشگیری از شرّ آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید.»
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکونُوا کالَّذِینَ کفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّی لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیجْعَلَ اللّهُ ذلِک حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ یُحْیی وَ یُمِیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتی میروند، یا در جنگ شرکت میکنند (و از دنیا میروند و یا کشته میشوند)، میگویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند!» (شما از این گونه سخنان نگویید،) تا خدا این حسرت را بر دل آنها بگذارد. خداوند، زنده میکند و میمیراند؛ (و زندگی و مرگ، به دست اوست؛) و خدا به آنچه انجام میدهید، بیناست.»[7]
نمونهای از جنگ روانی و زبانی که امروزه نیز با آن روبرو هستیم ایجاد شبهه در افکار است که در تاریخ نیز آن گاه که امیرالمؤمنین «7» در مسجد کوفه خطبه میخواند شاهد آن هستیم:
«آن حضرت مشغول خواندن خطبه بود که ناگاه یکی از خوارج برخاست و گفت «لاحکم الالله»؛ امیرالمؤمنین «7» سکوت کرد. سپس دیگری برخاست و بعد از وی دیگری و همان جمله را تکرار کردند، تا سرانجام علی «7» فرمود: سخن حقّی است که به قصد باطل، ادا میگردد. شما نزد ما از سه ویژگی رفتاری و خصوصیّت، برخوردار هستید: تا هنگامی که با ما، در جهاد همدست باشید، شما را از نماز خواندن در مساجد باز نمیداریم و تا با ما وارد جنگ نشوید از غنایم و فیء بهرهمند خواهید شد و هرگز آغازگر جنگ با شما نخواهیم بود.
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 588
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0